سایت سرزمین رمان آنلاینتاسیس شده در تاریخ 5/12/98این سایت با هدف کمک به نویسندگان جوانی که هیچ بستر خاصی برای انتشار نوشته هاشون ندارند و کسانی که به نویسندگی علاقه دارن و نیاز به کمک دارن تاسیس شدهشعار ما : نویسندگی و فرهنگ نیاز به حمایت دارد اگر اقدام از سمت ما نباشد دیگران اقدام می کنند.Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
قصۀ صدایی از خلوت سرگذشت انسانهایی است که در پهن دشتی به نام جهان روندهاند. در این روندگی است که مظاهر تازهای از جهانی دیگر جهانی انسانی پیش چشمشان باز میشود. پیمودن این پهن دشت دشوار است ولی این شعلۀ فروزان امید است که وادارشان میسازد تا رنجهای سفر را نادیده بگیرند. راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب
به نام کسی که درهمین نزدیکی است... سلام اول اینکه معذرت که انقدر طول کشید اعلام نتایج اول بایدبگم که انشالله این مسابقه هرماه برگذار میشه دوم امتیاز شماره ده،یازده،هفت،هشت،نه بین بقیه تقسیم میشه. شم, ...ادامه مطلب
در آخرین برنامه به مناسبت درگذشت غمانگیز «محمد مطیع»، بازیگر ارزنده و کم قدر دیده سینما و تلویزیون و تاتر ایران، با آقای «بهروز افخمی» کارگردان سرشناس سینما و تلویزیون به گ, ...ادامه مطلب
صدایت می کنم همانگونه که دوست داری! تا جواب بدهی هرگونه که دوستم داری... :), ...ادامه مطلب
بررسیها نشان میدهد آلودگی صوتی ناشی از ترافیک باعث تسریع روند پیری در پرندگان میشود. به گزارش ایسنا، کارشناسان در مطالعهای مشاه, ...ادامه مطلب
دانلود آهنگ رویای خیس 2 با صدای حمیدرضا راد و عرفان محسنی و علی تماس https://www.seda-baran.com/18319-hamid-reza-rad-erfan-mohseni-ali-tamas-royaye-khise-2/, ...ادامه مطلب
کد رمان: 1547 ناظر: roro nei30 نام رمان : ستایش صدایم کن نویسنده : مریم شکیبایی ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، غمگین خلاصه : داستان زندگی دختری به نام سحر است که مسیر زندگی آرامش با دیدن دختری به نام مهتاب و آشنا شدن با برادر او عوض میشود ..., ...ادامه مطلب
کد رمان: 1325 ناظر رمان: Cinder نام رمان:پژواک صدایم کو؟ نویسنده: p.sadeghi ژانر:#عاشقانه #طنز #تراژدی خلاصه: دختری که هیچ مهر و محبتی نه از پدرش و نه مادری که ندارد دیده,ولی سعی کرد خودش تنهایی زندگی اش را پیش ببرد. زندگی اش لایق ترحم است؛ولی او از ترحم بیزار است. دختر سعی میکند خنده را به جای اشک و شادی را به جای غصه جا بزند؛اما به ندرت موفق می شود. ولی در همین حین...., ...ادامه مطلب
کد رمان: 1325 ناظر رمان: Cinder نام رمان:پژواک صدایم کو؟! نویسنده: p.sadeghi ژانر:#عاشقانه #طنز #غمگین خلاصه: دختری که هیچ مهر و محبتی نه از پدرش و نه مادری که ندارد دیده,ولی سعی کرد خودش تنهایی زندگی اش را پیش ببرد. دختر سعی میکند خنده را به جای اشک و شادی را به جای غصه جا بزند ولی در همین حین..., ...ادامه مطلب
بیهوش بودم. همسرم بالای سرم بود.چشم هایم سیاهی میرفت.خیلی درد کشیده بودمفقط برای یک چیز.داد کشیدم اوردنش اوردنش صدای قشنگش را میشنیدم .تا بغلم امدارام گرفت.ناگهان گریه ام گرفت و برای سالم بودن خودم وکودکم خدا را شکر میکردم.چون دکتران به من گفته بودند باید بین خودم وکودکم یکی را انتخاب کنیم وحالاهر دو سالم هستبم ونفس میکشیم. شکل قلم:F اندازه قلم: A A رن, ...ادامه مطلب
نام کتاب: صدای بی صدا نویسنده: صبا عسکری(صباح شید) کاربر انجمن نودهشتیا موضوع: ماجرایی،عاشقانه،پلیسی ویراستار: KIMIA13 کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه: آناهید شخصیت اصلی این داستان که خودش رو با اتفاقات وقف میده.دختری که از یک اتفاق حافظه اش رو از دست میده…و شاهرخ،که بعد از تصادف با آناهید و از دست دادن حافظه اش، آن را به پیش خود میبرد… دانلود کتاب با فرمتPDF , ...ادامه مطلب
سنگینی بار خستهاش کرده بود. با یک دست کیسه بزرگ گلکلم و هویج را گرفته بود و با دست دیگر چادرش را. نگاهی به انتهای خیابان کرد و با خودش گفت: فقط دو تا چهارراه مانده!در ذهنش نگاه شاد شوهرش را تصور کرد که با دیدن دبههای ترشی خوشحال میشود. امیر عاشقترشی بود و او هرسال شهریور و مهر چند تا دبه ترشی میریخت و بقیه سال مینشست و ترشی خوردن شوهرش را نگاه میکرد و لذت میبرد!از یک چهارراه دیگر هم گذشت. به مغازه کوچک خرازی رسید. عروسک کوچکی بالباسی قرمز از پشت ویترین به او لبخند میزد. وارد مغازه شد تا عروسک را برای دخترش بخرد. درست لحظهای که میخواست از مغازه خارج شود گردنبند مروارید صورتیرنگی نظرش را جلب کرد. از مغازه بیرون آمد ولی فکرش پیش گردنبند بود. چند لحظه کنار پیادهرو ایستاد، بعد کیسه سنگین را کنار پیادهرو گذاشت و سریع به مغازه برگشت و گردنبند را خرید. خیلی خوشحال بود. فکر کرد آن گردنبند با بلوز سفیدش خیلی قشنگ میشود. حالا فقط پنج کوچه با خانه فاصله داشت. در یکلحظه کوتاه، صدای سوتی کرکننده در گوشش پیچید. برای چند لحظه چیزی متوجه نشد. بیاراده نشست و عروسک و گردنبند را در دستانش فشرد. وقتی چشمانش را باز کرد، دود و خاک و آتش همهجا را گرفته بود. صدای مردم در گوشش پیچید: موشک! موشک زدند!مهین از خواب پرید! قلبش به سینهاش میکوبید! مثل همیشه فلج شده بود. چند لحظه طول کشید تا ت, ...ادامه مطلب
صدای مامانم چقدر قشنگه... دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می گشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می دونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم صف سنگگ شلوغه . اگه نون می خواهید لواش می خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر،... قصه کودکانه: صدای مامانم چقدر قشنگه..., ...ادامه مطلب
دانلود رمان صدای پای خدا دانلود رمان صدای پای خدا نفس، دختری هجده ساله با قلب و دلی پاک، ازخانوادهای مذهبی، طی جریاناتی پا روی اعتقادات خود و خانوادهاش میگذارد و با پسری از جنس کینه و نفرت دوست می, ...ادامه مطلب