دانلود رمان سرباز انتقام نودهشتیا بسم الله الرحمن الرحیمنام رمان:سَــرباز اِنتقامنام نویسنده: فاطمه عیسی زاده(مهتا)ژانر:پلیسی،رمان طنز، عاشقانهخلاصه: اگر خورشید تابنده است و مهتاب تابان، پس چه شد که ایزد دادار سرنوشت تابان مارا بی تاب نوشت؟دختری از دیار ندانسته های مجهول و دانسته های بی راه حل؛ گویی ایکس(x) زندگی اش را در دیار ابهامات ابدی و لاین حل قلم زده بودند که هرچه فرمول زندگی را اثبات می کرد، سرنوشت رویش خودکار قرمز می کشید. پیشنهاد ما تابانی که طعم تلخ و گَس انتقام ندانسته، بی فروغش می کند و جنس خوب شیطنت هایش شفق قطبی روزگار سیاه شکنجه گرش می شود!مگر داریم که شکنجه گر دلش نرم شود؟ مگر داریم عشقی از سر انتقام، نه شاید هم انتقامی از سر عشق؟!به یاد حرف دردناک تابان که می گفت: ?ما نسل بدبختی هستیم؛ دست مان به مقصر اصلی نمی رسد، از همدیگر انتقام می گیریم!?از زبان: دوشخصیت اصلیمقدمه: هرمان هسه چه زیبا گفت:? وجود “عشق” برای آن نیست تا ما را خوشحال کند؛ من اعتقاد دارم، “عشق” وجود دارد تا به ما نشان دهد چقدر میتوانیم “تحمل” کنیم…!?حالا من می گویم: دنیا شهربازی آدم ها نیست که چرخ گردونش با پول، شانس و قمار به کام بگردد؛ دنیا مار خوش خط خالیست که تنها برای خفه کردن طعمه اش به دور خود می چرخد…به نام او که بی منت آفرید، من را، تو را و عشق بینمان را …… سرباز انتقام …با استرس و کلافگی آشکاری برگه ها را پشت سرهم ورق میزدم، یک نگاهم به عکسی که روی صفحه ی مانیتور خود نمایی می کرد بود و نگاه دیگرم درپس سرنخی بین برگه ها جست و جو می کرد.فکرم به بلیت پرواز حسام بود پیشنهاد نودهشتیا https://98ia3.ir/?p=8553 لینک کوتاه مطلب: بخوانید, ...ادامه مطلب
قبل از اینکه تار از آنجا برود، اسمایلی چندین سؤال از او پرسید. او نه به تار، بلکه مثل آدمی نزدیکبین به نقطهای در میان فاصله مینگریست. صورت پف کردهی او از فاجعه غرق در , ...ادامه مطلب
اولین بار تابستان سال ۱۹۹۴ که حالا بیش از شش سال از آن زمان گذشته شنیدم سانچس ماساس مقابل جوخهی آتش قرار گرفته است. تازه سه اتفاق بد را از سر گذرانده بودم: اول پدرم مرده و بعد همسرم ترکم کرده بود و آخرسر هم فعالیت ادبیام را کنار گذاشته بودم. دروغ میگویم. حقیقت این است که از میان این سه، دوتای اول واقعی است، حتی اتفاق افتاده؛ ولی, ...ادامه مطلب
داستان کوتاه :سربازها نویسنده:دختر علی ژانر:اجتماعی حکایت دل نوشته ی یک نویسنده و غمی سنگین درسینه.,سربازهادختر ...ادامه مطلب
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت: پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم. پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد : ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید ؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می... سرباز آمریکایی,آمریکایی ...ادامه مطلب
نام کتاب : مام وطن , ساده , سرسخت , سرباز نویسنده : mohi.elly ( محمد قیم ) . محسن خدایاری موضوع : درام.اکشن.هیجانی خلاصه : جریان از خوابای اشفته شروع میشه که از تلخی گذشته است…مردی که زنش از دست داده …خودش مونده خودش و یه بچه دو ساله …پی یه راز بزرگه که از کوچیکی ازش مخفی شده…میخوات بفهمه اون چیه و میفهمه ولی به هیشکی نمیگه …فقط خودش میدونه و باباش…وقتی میفهمه باهاش کنار میاد و زمان میگذره و زندگی,دانلود,رمان,ساده,سرسخت,سرباز ...ادامه مطلب