نود هشتیا

متن مرتبط با «پریدم» در سایت نود هشتیا نوشته شده است

داستان کوتاه/ پریدم... چشم باز کردم، هنوز زنده بودم...

  • یکى از نیمه شب هاىِ تابستونِ چهارده سالگیم... حدود ساعت دو تا چهار صبح ... همون موقع که نمِ بآرونِ تابستونى شیروونىِ خونه هاى شهر شمالیمون رو خیس کرده بود ...بین مستى از عطرِ یآس هاىِ بالکن تصمیم گرفتم بعد دوسال نقشه مو عملى کنم! خونه ما طبقه ششم آپارتمان بود و بخاطر دوبلکس بودن درواقع اتاق طبقه بالا طبقه هفتم میشد. از همون اولین بار که وارد خونه شدیم و چشمِ من به شیروونىِ آپارتمانِ بغلى که نیم طب,داستان,کوتاه,پریدم,کردم، ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها