با سلام و درود خدمت کاربران گرامی مجله فرهنگی تک سایت .
امید است روزهای خوب و بی دغدغه ای را پشت سر بگذارید. قسمت جدید آموزش نویسندگی رو برای شما عزیزان آماده کردیم.
رمان، پرطرفدارتر از هر مجموعه ی تلویزیونی ست! به طوری که نقد رمان کمتر صورت می گیرد تا نقد یک اثر تلویزیونی! چرا؟
طبیعتا زمانی که نویسنده به نگارش یک سناریو میل می کند، به خوبی می داند باید خودش را قاب یک دوربین فیلمبرداری فرض کند!! تمام حرکات، نمایش ها، الگوهای رفتاری، حوادث و جریان ها، زوایای دید،دیالوگ اشخاص همراه با حالت ها و… در یک سناریو به خوبی دیده می شود.
وقتی فیلمنامه به مرحله اجرا می رسد، اثری که ما تماشا می کنیم، نتیجه و آقریده ی اندیشه و باور فیلمنامه نویس است. در مواردی بعضی از شخصیت پردازی ها برای ما جالب نیست و گمان می کنیم اگر فلان گونه رفتار کنند بهتر است.
تلاطم موج نقد یک مجموعه از همین جا آغاز می شود! اکثرا روی حالت کاراکترها و الگوی رفتاری آنها حساسیت نشان می دهند. می دانید چرا؟ بالطبع سلیقه و ظرف اندیشه ی انسان ها با یکدیگر یکسان نیست و هرکس دوست دارد شخصیت مورد علاقه اش به گونه ای که می خواهد، رفتار کند!!!
یک مجموعه تنها حاصل ذهن رفتاری نویسنده و کارگردان است و اندیشه ی بینندگان دراین اثر دخالتی ندارد، برای همین بیشتر در دست نقد قرار می گیرند. اما رمان….
رمان را یک نویسنده می نویسد، درست است یکسری توصیف ها برای شخصیت ها می نگارد اما جزء به جزء حرکات را به نمایش نمی گذارد. این یعنی طبق سلیقه ی خواننده!!! برای مثال قطعه ی کوتاهی از رمان زیر را بخوانید:
“نمی دانستم چه بگویم، واقعا حاضر جواب بود، زبان همه را قفل می کرد!
_برای چی ساکت موندین؟؟؟ چیه جوابی ندارین بدین؟ معلومه که ندارین!!! روسرم کلاه گذاشتین توجیهم می خواین بکنین؟؟
_اخه فرهاد جان چرا تند میری یکم آروم باش.
نفسش را بیرون داد، آرام روی صندلی اش نشست و منتظر حرفهای من بود…چه می گفتم به او؟؟؟”
هر خواننده ای طبق سلیقه ای که دوست دارد قطعه ی بالا را می خواند، یک نفر غضبناک می خواند، یک نفر دوست دارد شخصیت فرهاد حتی در مواقع تنگنا آرام باشد، پس آرام می خواند! یک نفر…
همانطور که متوجه هستید هرکس طبق تفکری که میل دارد، به شحصیت های رمان رفتار خاصی می بخشد و باحالت مورد علاقه ی خودش می خواند!
برای همین می گویند در رمان هایتان بیش از حد توصیف نکنید!
محصور کردن شخصیت ها و طبیعت رمان در قالب چند مورد خصلت، موجب می شود رمان مانند فیلمنامه شود!!
هرقدر توصیف ها و حالت ها کمتر باشند رمان زیباتر و خواناتر می شود…البته نه اینکه اصلا نباشند!!!!
سعی کنید توصیف بالحال کنید…توصیف بالحال یعنی شخصیت را در همان اتفاق وصف کنید. به طور مثال در ابتدای رمان ننویسید این دختر جسور است و بی پروا…ممکن است بخواهید داستان را طوری پیش ببرید که نیاز به واهمه و ترسو بودن آن دختر داشته باشید اما به علت همان توصیفی که ابتدا کرده بودید نتوانید نقضش کنید. در این مورد چیزی ننویسید، تنها زمانی که یک دختر یا پسر در مواقعی قرار می گیرند و بر ترسشان غلبه می کنند، بنویسید جسورانه این کار را کرد!
یعنی ننویسید این دختر طبیعت جسوری دارد بلکه در مواجهه با یک اتفاق آن توصیف را به کار ببرید، به طور مثال بنویسید جسورانه آن کاغذ را پاره کرد!
همانطور که در آموزش قبلی ام (اصل تطابق) خواندید، کم کردن درجه ی توصیف ها و بیان حالات می تواند به برقراری اصل تطابق در رمان کمک شایانی کند.
امیدوارم لذت برده باشید.
روزهایتان دلربا
عرشیا جاوید- شاعر و نویسنده
درباره عرشیا بدانید : محمدرضا پهلوان(عرشیا جاوید) هستم ۱۹ ساله…شاعر و نویسنده.