خلاصه رمان :
فروزنده دختر جواني است که سال آخر دبيرستان است ، تابحال دوست پسري نداشته و کمي برايش ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف سخت است ، با اينحال به طور اتفاقي با برادر دوستش، ژوبين آشنا مي شود و اين دوستي تاثير زيادي روش ميذاره روزها مي گذرد و ارتباط فروزنده و ژوبين بيشتر مي شود و فروزنده به ژوبين دل مي بندد ، او روز تولد ژوبين را از طريق ناژين متوجه مي شود و سعي مي کند روز تولد او را غافلگير کند ولي آن روز ژوبين را همراه دختر ديگري مي بيند و دلش مي شکند…پایان خوش