نام رمان : منهای تو
نویسنده : Zahra20 کاربرانجمن نودهشتیا
موضوع : ماجراجویی،عاشقانه،اجتماعی
خلاصه رمان:
دختری از شهر تاریکی به نام نفس
بعد از 18 سال زندگی با زنی که فکر میکردم مادرمه زندگیم با مشکلاتی گره خورد که به همین راحتی باز نمیشد
ازم دور شد انقدر دور که فهمیدم حالا خودممو خودم ،یه دختر 18 ساله که باید زندگیشو بسازه
انقد درگیر نقشه ها و برنامه های آدمها شدم که کلمه واقعیت برام ترجمه ای نداشت
فهمیدم زنی که عمری به نام مادر صداش میکردم چشم به چیزی داره که تنها امیدم بود
من از اهل تاریکی
در شناسنامه وجودم محل زندگیم شهر تنهایی بود
باآمدن کسی که مثل هیچ کس نبود آخرین شانسمم امتحان کردم آری دست به تغییر محل زندگیم زدم
گفتار نویسنده :
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم
و با جملــه ای دل می کــنیم
دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی
و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود
چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم
و چــه ســــاده می شـکــنیم
همــــه چیـــز
را
…
برای دریافت برنامه PDF خوان برای اندروید به کانال تلگرام نودهشتیا مراجعه کنید ( اینجا کلیک کنید )