نویسنده : PARISA
۲۷ شهریور ۱۳۹۶
بازدیدها: 184
دوستان عزیز تنها راه کمک کردن شما به سایت ما عضو شدن در انجمن ماست لطفا کلیک کنید
♥ نام رمان : گرگ و مهتاب (جلد دوم عشق یا مسئولیت؟)
♥ نام نویسنده : فرزانه رجبی کاربر انجمن یک رمان
♥ ژانر : عاشقانه
♥ خلاصه:
فوتبالیست موفق، یعنی مهدیار فرحمند، به همراه دوستش کیان محبی، بعد از سه سال و نیم از ترکیه به ایران بازمیگردند.
مهدیار با تیم تهرانی لیگ برتر قرار داد می بندد.
او لیگ را طوفانی شروع میکند؛ اما یک روز…
او مجبور میشود به سراغ وصیت نامهی پدرش برود و…
♥ سخنی با خواننده:
این رمان جلد دوم رمان عشق یا مسئولیت هست، قبل از خواندن این رمان باید، جلد یک را بخوانید تا در جریان تمام اتفاقات قرار بگیرید.
داستان از زبان دو شخصیت اصلی و در دو فصل هست.
فصل اول جنایی و فصل دوم عاشقانه است.
♥ مقدمه:
دوستانی که جلد یک رمان من رو خوندن می دونن قلمم چیه و چطوری می نوی؛ ،ولی بازم باید به چیزایی رو توضیح بدم…
دوست عزیز، اگه دنبالِ یه رمان، با موضوع خیلی کلیشه ای و عاشقانه هستی این رمان نیست!
ژانر رمان عاشقانه هست ولی نه اونجوری که توی تمام رمان ها خوندی.
نه سوژه ی پسر و دختر دنبال کل کل کردن و لج بازی و مغرور بازی هستن و نه به خاطر یه شرط مسخره همخونه میشن و نه آخرش خیلی قشنگ و راحت ازدواج می کنن!
دختره اهل آرایش و مانتو کوتاه نیست!
نه چشم رنگیه، نه کمر باریک و نه مثل ماه شب چهاردهم اونقدر زیبا که بعضی نویسنده ها توصیف می کنن!
پسر این رمان که بعضی ها می شناسن دز سن ۲۸ و ۲۹ سالگی رئیس یه شرکت نیست.
مهدیار فوتبالیسته و به دلایلی وقتی فوتبال رو کنار میذاره برای زندگی جدید از صفر شروع میکنه.
یه چیز خیلی مهم دیگه، اکثرا خواننده رمانهای مجازی میانگین سنشون ۱۵ تا ۲۰ هست و بیشتر دنبال رمان صحنه دارن، ولی شرمنده؛
والا من نه خودم و نه در هفت نسل قبلم هیچ کسی نیست که پسری نامحرم رو ببوسیم یا حتی انگشتمون به نامحرم بخوره!
به قول خیلیها شاید پاستوریزه یا اُمل باشیم ولی واسمون حرف و نظر خدا و دستور دینمون مهمه نه نظر دوستان تازه به دوران رسیده…
من واسه این رمان زحمت زیادی کشیدم؛ قلمم متفاوت هست.
گرگ و مهتاب رو از اسمش میشه تا حدودی شناخت.
کافیه ۱۰ پست اول رو بخونی؛ پشیمون نمیشی از خوندنش بهت قول میدم….
نکته آخرم اینکه این رمان به هیچ وجه از چهارچوبهای اخلاقی خارج نمیشه، دنبال رمان ۱۸+ میگردی که حتی مسائل شخصی خانمها رو هم باز کنه این اون نیست…
من رو از نظراتتون در صفحه پروفایل و شخصی بی نصیب نذارید؛ نقد پذیرم؛ هرچی دیدی ناجوره و نامربوطه بهم بگی ممنون میشم.
دوستدار همه شما…
(فرزانه رجبی)
♥ قسمتی از متن رمان :
-پرواز شمارهی ۷۳۵ به مقصد ایران-تهران تا دقایقی دیگر در فرودگاه مهرآباد به زمین مینشیند.
-مهدیار الان چه حسی داری؟
-بی حسی، تو چی؟
-من خیلی خوشحالم، دلم برای ایران تنگ شده بود.
-امیدوارم روزای خوبی تو کشور در انتظارت باشه.
-هم چنین برای تو.
بالاخره بعد از سه سال و نیم دوری، به خاک خودم برگشتم.
منبع تایپ : http://www.forum.1roman.ir/threads/2500/
این پست 9 ساعت پیش توسط PARISA ارسال شده:
دیدگاه کاربران