دانلود رمان شانزده سال فکر سیاه ویژه نگاه دانلود
دانلود رمان شانزده سال فکر سیاه درباره دخترک هشت سالهای است که بعد شانزده سال اتفاقات بچگیاش را فراموش نکرده و ریشه انتقامی که از یک فکر سیاه سرچشمه میگیرد را در وجودش تغذیه میکند و آن را تبدیل میکند، به شخصیتی که خود را پشت نقابی پنهان کرده تا انتقام بگیرد.
ریشهای که دخترک آن را پرورش میدهد، به زندگی و سرنوشت خیلی ها گره میخورد؛ اما با اتفاقاتی که برایش میافتد، آن ریشه کم کم خشک میشود؛ ولی…
سخن نویسنده:
از دوست خوبم آوا جان که در انجمن نیستند و از رها جون (raha jjoon) بابت تبدیل جملات مادر به لهجه جنوبی خیلی تشکر میکنم.
بارها گفتم، دوباره هم میگم، یه دوست خوب در کنارت خیلی میتونه کمکت کنه.
این رمان رو تقدیم میکنم به خواهر گلم، (ارام …… تنهایی)
رمان معاون (جلد دوم شانزده سال فکر سیاه) | NAVA-K کاربر انجمن نگاه دانلود
مقدمه:
یک نقاب…
یک مانع برای پنهانشدن، برای انتقام گرفتن…
گاهی تو را به هدف شانزدهسالهات میرساند؛ اما…
اما اگر کسی پیدا شود که نقاب تو را بردارد، مانعت را در هم بشکند…
تو دیگر نمیتوانی آنی که خودت میخواهی برای هدفت باشی…
میشوی آنی که او میخواهد، میشوی آنی که در مقابلش راحت است…
میشوی کسی که راحت در مقابلش میخندد، راحت از هر دری حرف میزند، راحت نگاهش میکند…
و این شروع یک ماجراست!
ماجرایی که شاید خلاف میل تو باشد؛ ولی در اختیار تو نیست تا آن را تغییر دهی…
و آن موقع است که مسیرت عوض میشود…
مسیری که فکر سیاهی را شانزده سال درگیر خودش میکند…
مسیری در گرو شانزده سال فکر سیاه…
«رفتم مرا ببخش مگو او وفا نداشت، راهی جز گریز برایم نمانده بود.»
(فروغ فرخزاد)
قسمتی از داستان :
با درد در رو کوبیدم. صدایی نیومد.
دوباره، اینبار با همهی توانم این کار رو کردم. صدای قدمهایی رو شنیدم، که بعدش صدای زن مسنی با لهجه جنوبی گفت:
– هاسی میام، انگا سر اورده (دارم میام، انگار سر آورده)
تکیه دادم به چارچوب در و با دست سالمم بازوم رو فشردم؛ دیگه نمیتونستم روی پاهام بایستم؛ اگه یه دقیقه دیگه طولش بده همین جا بیهوش میشم و این اتفاق باعث میشه خیلی برام بد شه.