دوستان برای تایپ رمانهای خود و حمایت از نویسنده های مورد علاقهی خود در این جا ثبت نام کنید
نام رمان : قهوه ای پررنگ
نام نویسنده : نسترن
خلاصه :
بخشى از زندگى روشنك …. داستان تركیب رنگ ها … داستان دوستى ها ، دشمنى ها ، یارى ها ، خودخواهى و غرور ….. داستان ترگل هایى با چند شناسنامه ….داستان لبخند ها ، اشك ها ، بغض ها و قهقهه ها ….. داستان شخصیت هاى گوناگون اما با شخصیت هایى محدود …. داستان تغییر ها ، یكرنگى ها ، خیانت ها و پیوند ها ….. داستان قهوه هایى به رنگ قهوه اى تیره …. داستان عادت ها … * ها و عشق ها …
قسمتی از متن :
مانتوی جدید قهوه ای ام را تنم كردم و شال طرح دار آبیم كه مدام از موهای تازه شسته شده ام لیز می خورد را جلو كشیدم و از اتاق بیرون آمدم . چهارمین بار بود كه زنگ در را می زد . بیخیال به سمت در رفتم .
– من حاضرم .
– علیك سلام ! چه عجب …
– بریم .
– بفرمایید بانوی سراسر غرور .
رابطه ى بین ما چه بود ؟ همكار ؟ دوست ؟ خواهر برادر ؟ … پس چرا این رابطه شبیه هیچ كدام از این ها نیست ؟ چه چیزى این رابطه راپایان خواهد داد ؟ آیا این رابطه پایان پذیر است ؟ چرا امشب هوایذهنم خاكستریست ؟ این چه حسیست ؟!!!
قسمت دانلود
این پست 5 ساعت پیش توسط PARISA ارسال شده:
دیدگاه کاربران