قسمت دانلود
دوستان برای تایپ رمانهای خود و حمایت از نویسنده های مورد علاقهی خود در این جا ثبت نام کنید
نام رمان : غنیمت پاییز
نویسنده : m0nire
خلاصه
حسام ، چند سال پیش ، عشقی رو تجربه می کنه اما قبل از اینکه این عشق به ثمر برسه ، مجبور به سرکوب احساسش می شه . ناخواسته اذیت می کنه و به عمد اذیت می شه . سال ها بعد ، به قصد جبران اشتباهاتش ، به زندگی گذشته اش رجوع می کنه . اما هیچ چیز اونطور که می خوایم پیش نمیره . همیشه اتفاقاتی که انتظارش رو نداریم غافلگیرمون می کنن. پایان خوش
مقدمه
پاییز می شوم
در نگاه تو
وقتی آشنا نیست نگاهم برایت
پاییز می شوم
در حس خود
وقتی آشنا نیست
این حس
حتی برای خودم !
پاییز می شوم
در این برگ ریزانِ
حس های آشنا !
و بارانی
در این برهوت بی حسی !
من بی تو ، خود پاییزم
زاده بهار … حوالی پاییز !
تو بی من
پاییز را چگونه حس می کنی؟
پاییز می شوم
اما فرو نخواهم ریخت
هنوز آنقدر برگ های زرد را شبیه نیستم!
پاییز میشوم
و می بارم
همچون باران های پاییزی
بی دعوت … ناگهانی … زود گذر … سرد … اما زیبا !
من از پاییز می ترسم
سردم شد
مگر کجای این کلمات
دیگر نفس نکشیدی ؟!
پاییز شدم
حتی اگر بیایی هم
برای آمدنت دیر است !
قسمت دانلود
این پست 1 ساعت پیش توسط PARISA ارسال شده:
دیدگاه کاربران