داستا مامانت پیش منه...

کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه می‌خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیر

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما