برداشتی از کتاب دلقک

هوا بارونی بود از خونه به برون اومدم سوار ماشین خود شدم و تصمیم گرفتم به سالن برم قبل رفتن به سالن مثل همیشه به کافیشاپ همیشگی ماندانا رفتم و گارسون:

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما