تنها راه کمک شما دوستان به سایت یک رمان عضویت در انجمن آن هست حالا با خود شما کمک کنید به پایداری یا فقط مطالعه کنید
نام رمان : مرد یخی
نویسنده :*فاطمه خانوم*
خلاصه:
این داستان یه اثر متفاوته
یه مرد خشن که دنیاش خلاصه شده تو سیگار روی لب ، لباس های مارک دار و سفرهای اروپایی یه دختر از جنس احساس، اسیر بازی روزگار شده و سهمش از زندگی یه صندلی سرد به اسم ویلچره! یه روزی، یه جایی سرنوشت این دو نفر رو مقابل هم قرار میده زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از تنهایی ، و چه خوب است دم غفلت آن زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز…پایان خوش
قسمتی از داستان
وارد اتاق شد، با کفش های چرم قهوه ایش رو پارکت سفید راه می رفت و ابهت مردانه اش رو به رخ می کشید
نور از فضای شیشه ای نفوذ کرده و باعث شده بود چشم های عسلیش بدرخشه …کت و شلوار سفید با مارک canali اندام درشتش رو قاب گرفته بود
سیگار برگش رو با ژست خاصی برد سمت لبش …
با دیدن عکس روی دیوار، ابروهای مشکی خوش فرمش تو هم کشیده شدند
دوباره آتش خشمش شعله ور شد!.. کدوم احمقی بدون اجازه، وارد اتاق اون شده و این قاب عکس نفرت انگیز رو به دیوار زده !؟
صدای بم و مردونه اش چهار ستون خونه رو لرزوند…
-زری زود بیا اینجا!
زن بیچاره با شنیدن فریاد بلند آقا سریع سمت اتاق حرکت کرد ، تو دلش اسم خدا رو صدا می زد… وقتی آقا خشمگین می شد هیچ کس جلودارش نبود !
هیکل تپلش رو از در رد کرد ،نفس عمیقی کشید تا از استرسش کم شه
-بله آقا امری با من داشتید ؟
قسمت دانلود
منبع تایپ رمان »رمان مرد یخی | *فاطمه خانوم* کاربر انجمن
این پست 1 ساعت پیش توسط PARISA ارسال شده:
دیدگاه کاربران