همینطور که دارم بخار آینه رو با حوله پاک میکنم، قیژقیژ صدا میده؛ زمان زیادی رو زیر دوش آب داغ گذروندم. درست همونطور که زمان زیادی رو از کلاس تا خونه رانندگی کردم و زمان زیادیم برای پیدا کردن یه هدیهی عالی برای تراویس(Travis) صرف کردم . امروز هیچ چیزی نباید عجلهای انجام بشه، از هر لحظه با شوهرم بودن لذت میبرم .
شوهرم! … هنوزم بعد از تقریبا یه سال، آهنگ این عنوان مثه همون اوایل، به گوشم غیرعادی و غیرطبیعیه. اگه وقتی اومدم به کالج، کسی بهم میگفت که قبل از تموم کردن سال اول، ازدواج میکنم؛ انگشتم رو بهش نشون میدادم. یه سری از آدما، تیپ ازدواج کردنی نیستن و منم یکی از اونام، همینطورم تراویس. به هر حال، ما نه تنها این کار رو کردیم، بلکه سال گذشته شادترین سال زندگیم بود.