شاید این تابلو فرصت آخرین ترسیم باشد داستان کوتاه: شاید این تابلو آخرین فرصت ترسیم باشد... ********** رو به افقی اریب نشسته ام و تابلوی گذشته را نگاه میکنم نمیدانم زمین کج است و یا نگاهم در حال سقوط... هر سال که میگذرد اریب تر می شود ، این خط سیر یاد دارم اوایل که معنای بوم و رنگ را درک کردم این سایه روشن تابلو در دور دست خودنمایی میکرد ، در پس زمینه های شاد و پر طراوت تابلوی زندگی حال که چوب خط خاطراتم در حال پرشدن است این تیره و روشنی به گودالی تاریک و نمناک مبدل شده که البته هنوز بصورت کامل چشم آزاری نمی کند ولی هرچه هست خمیدگی این تابلو تسلطم را به دیدن قعر این گودال واضحتر می کند اما باز این سیاهی و روشنی جلوی چشمان خالق این اثر کمتر دیده می شود و مجدد در صدد کشیدن طبیعت دلخواه خودمان و مطابق طیفی که دوست داریم ببینیم هستیم و غافل از اینکه آنچه میبینیم خاکستری نیست و آن سراب است.... سراب.... این گور را دو رنگ بیشتر مزین نمی کند و آن رنگ چیزی نیست جز سیاهی و سپیدی... . . . . تابلوی جدید زندگیتان با لطف "هو" سراسر سپیدی ******** پیشاپیش سال نو بر همه ی هموطنانم در سراسر دنیا مبارک باد ارادتمند : مرتضی حاجی آقاجانی مشهد 1396/12/29