"مرگ خوش"، تنها اثر آلبر کامو است که بعد از مرگش منتشر شد. این کتاب، پیشزمینهای برای نوشتن "بیگانه" بوده است. کامو این اثر را در جوانی نوشت و بیشترین خاطرات خود را از سفرش به منطقهی بلکو، اروپای مرکزی، بهویژه ایتالیا به تصویر کشید.
بیشک کامو در این رمان تحت تأثیر نیچه بوده است." در سن بیست و پنج سالگی، کامو رمان مرگ خوش را مینویسد و چهرهی دیونیزیوس و مقولهی ارادهی معطوف به خوشبختی را نشان میدهد که عصیان قهرمان داستان خود را با اندیشهی خلاف زمانهی نیچه، تغذیه میکند." کامو به دنبال خوشبختی است و خوشبختی در گرو داشتن پول و ثروت، و این که انسان فقیر نباشد. اما نیچه انسان فقیر را ناتوان و توانگر را بخشاینده میداند. نیچه مینویسد: "آن کس که از زندگی فقیر است، آن کس که ناتوان است زندگی را نیز بیچاره و گدا میکند. توانگر از زندگی، زندگی را توانگر میکند. آن یکی انگل زندگیاست و این یکی بخشاینده و فزایندهی زندگی". کامو جایی در "مرگ خوش" مینویسد: "هر آدمی احساس اراده و خوشبختی کند مستحق ثروتمند شدن است".