در جهانی که ما در آن به سر میبریم ارتقای کیفیت زندگی و رفاه انسانها و نیل به رشد و توسعه اقتصادی از جمله و نمونههای عمده کشورهاست. در این راستا، هر یک از کشورها و بهویژه کشورهای جهان سوم به تدوین راهبرد و خطمشی ویژهای همت گماشتهاند. در این میان، موفقیت بیشتر از آنِ کشورهایی بوده است که در تدوین این راهبردها و تصمیمسازیهای مهم در باب این موضوع متکی به مشارکت مردم بودهاند و زمینه را برای نقشآفرینی اعضای جامعه بهعنوان افرادی مسئول و آگاه فراهم ساختهاند.
مسئلهای که در این میان بیش از هر چیز دیگر اذهان را به خود مشغول داشته است رابطه میان آزادی و توسعه و تأثیر و تأثرات متقابلی است که این دو پدیده بر یکدیگر برجا میگذارند، از یکسو، توسعه اقتصادی بهرهمندی بیشتر افراد جامعه از امکانات و تسهیلات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و غیره را به ارمغان میآورد و موجب گسترش آگاهی در میان مردم میگردد و از سوی دیگر، آزادی از رهگذر ایجاد امکان مشارکت در فرآیند توسعه باعث بسط و گسترش عدالت اجتماعی و برخورداری برابر افراد از امکانات و فرصتها میگردد، رهبران و مسئولان را در برابر مردم پاسخگو میگرداند و مانع گسترش فساد اقتصادی در اجتماع میگردد.
این تأثیرات و همبستگیهای متقابل ضرورت ژرفاندیشی درباره رابطه میان توسعه و آزادی را دوچندان میسازد. کتاب توسعه و آزادی توسط یکی از اقتصاددانان برجسته جهان امروز، آمارتیا سن برنده جایزه نوبل در رشته اقتصاد در سال ۱۹۹۸، به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این کتاب در باب این موضوع رهیافتی نوین را مطرح میسازد و به توسعه به مفهوم گسترش آزادیهای اساسی مینگرد و هدف نهایی توسعه را نیل به آزادی برمیشمرد و آزادی را به عنوان سنجهای برای کیفیت زندگی انسانها تلقی میکند.