تلفن ثابت

وقتی نیل می‌خندید، چال گونه‌هایش شبیه پرانتز می‌شد. (پرانتزهایی روی ته‌ریشش.) جُرجی همیشه دلش می‌خواست او را از پشت پیشخوان

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما