بعد از گذروندن یه روز طولانی و پر هیجان با دوستات به خونه برمیگردی خونت به هم ریختست جوری که فکر میکنی دزد اومده وحشت زده به پلیس زنگ میزنی و تازمانی که یکی از افسرای پلیس برسه میری تو حیاط وقتی یکی از افسرا میرسه با هم میرید تو خونه ولی در کمال تعجب خونه مرتبه و همه وسایلا هم سر جاشونن با تعجب به دور و اطرافت نگاه میکنی که افسر پلیس میگه _چطور فکر کردی که دزد اومده _مـ..من _شوخی با افسر پلیس یه جرمه،،دفعهی بدی گذارش میشه و سرشو از روی تأسف تکان میده و میره شوکه وسط خونه ایستادی و فکر...