خلاصه:
دانلود رمان نفوذ دو ناشناس واسه بسیاری از انسان ها مهم که به هدف وارزوشون برسن….. به طوری که این رویاها یا ارزو یا به قول امروزی ها فانتزی بودن خواسته ها گاها موجب گذشتن از خیلی چیزا وحتی خانواده رو به دنبال داره ومن رستا رادفر تنها دختر خانواده ی رادفر برای رسیدن به هدفم نه تنها از همه چیزم بلکه از خانوادم گذشتم تا به هدف اصلیم که سال ها تو ذهنم نقشه ی اونو کشیدم برسم
پیشنهاد میشود
دختری از جنس شب سفت و سخت
هیچ چیز وهیچ کس نمیتواند سد راهم شود حتی چشمان وحشی مشکی
سعی نکن با کمند چشمانت اسیرم کنی
کمندچشمانت نه تنها مرا اسیر نمیکند بلکه حس شیرین انتقام را
برایم لذت بخش تر میکند دانلود رمان نفوذ دو ناشناس
_خانوم خانوم
باصدای پسر فروشنده به خودم اومدم گفتم ؛
چند شد؟ دانلود رمان نفوذ دو ناشناس
_قابل نداره ٣٠٠٠تومن
از توی کیف پول چرمم۵٠٠٠تومن دراوردم دادم به ماهی فروش تنگ ماهی گرفتم
از دستش که ماهی توش بود به طرف خیابون حرکت کردم حال منم مثل ماهی قرمز
داخل تنگ بود اونم مثل من سرگردون وتنها بود از این ور تنگ به اون نور تنگ میرفت ب
ا صدایی که منو خانوم خطاب میکرد برگشتم فروشنده بود که نفس نفس میزد
_چیزی شده؟
دستشو به طرفم دراز کردو گفت ؛
بقیه ی پولتون
اون موقع بود که متوجه شدم به جای ٣تومنی۵تومنی دادم
لبخندی به صورت مهربونش زدمو گفتم؛ دانلود رمان نفوذ دو ناشناس
_بقیش مال خودت اینم عیدی از طرف
چشمان پسر بچه از فرط خوشحالی برق زدو ازم تشکر کردم
راهمو به طرف کافه کج کردم بعد از حدود یه ربع رسیدم کافه….
درو باز کردم با صدای در همه به طرفم برگشتن…. سنگینی نگاه های
رمان قاتل سفارشی | ROSHABANOO کاربر انجمن یک رمان