دانلود, رمان, دختر, جهنمی, ( ناقوس, جلد دوم )
دانلود, رمان, دختر, جهنمی, ( ناقوس, جلد دوم )
در این جلد مهمان های دوزخی پا به داستان میزارند اما وقتی شیطان پا به جایی بزاره چه اتفاق هایی می افته؟
مقدمه:
خواب عالم عجیبیه، چیزی که انسان رو از هوشیاری دور میکنه خواب انسان رو از واقعیت ها دور میکنه یک صدا برای بیداری بعضی ها کافیه اما یک صدای کوچیک بعضی هارو بیدار نمیکنه صدای ناقوس, مرگ فقط میتونه اون ها رو به واقعیت نزدیک کنه تا از خواب بیدار بشن
قسمتی از رمان, دختر, جهنمی, :
به نقطه ای از دیوار خیره میشم
دیگه هیچ تقلایی برای باز شدن دست هام نمیکنم
آروم و ساکت فقط به یک نقطه خیره میشم مثل کار هر روزم.
: «به نظرم دیگه آروم شده دست هاش رو باز کنیم ؟»
دکتر سری تکون میده و میگه:« نه هنوز زوده چند هفته از آروم شدنش بگذره»
پرستار: «طفلکی جوونه خیلی دلم براش میسوزه »
صدای حامد توی سرم میپیچه:« یگانه سکسکه نکن صداتو میشنون»
با دست جلوی دهنم رو میگیرم
حامد:« چشماتوببند باید سریع از اینجا بب…»
هنوز حرفش تموم نشده بود که محکم به درخت کوبیده شد
با سر و صدای پرستار ها و دکتر از رویا بیرون اومدم
پرستار:«باز داره کف از دهنش بیرون میاد، به نظرم بهتره دست هاش رو بازکنید»
پرستار:« اگه باز وحشی بشه چی؟»
پیشنهاد : دانلود, رمان, سلحشور( بازگشت وارث) جاوا، اندروید ، pdf
چشم هام روبستم و سردی سوزن رو توی دستم حس کردم.
باز هم با دارو های ارامش بخشی که بهم تزریق شد به خواب رفتم.
فلش بک به گذشته ***
حامد با لبخند در تکیه میده، همونطور که با دقت و حوصله وسایلم رو داخل چمدونم میچینم زیر چشمی براندازش میکنم.
_«رنگ قرمز بهت میاد»
لبخندش پررنگ تر میشه و میگه:« جذابیتش روی این سوییشرت مشکی بیشتره»
سوییشرت مشکی رنگش رومیپوشه اما زیپش رو نمیبنده، تیشرت قرمز رنگ و سوییشرت مشکی هارمون جالبی داره
شال قرمزم رواز داخل چمدون بیرون میکشم