مطالعات, میانرشتهای از جمله مباحث نوینی است که محافل علمی پیشرو را به خود مشغول داشته است. تجربه تخصصیشدن بیش از اندازه علوم در سدههای اخیر، به بهانه بهرهمندی از دانش «دقیقه»، در نهایت باعث ایجاد نوعی بیگانگی میان علوم مختلف و حتی بروز برخی دشمنیها و رقابتهای آشکار و پنهان میان آنها گشت که دانش را از هدف اصلی خویش، که همانا تبیین و یا فهم پدیدههای طبیعی و اجتماعی بود، دور ساخت. این مسئله باعث شد که در موارد متعددی، دانش نه تنها از «روشنگری» ناتوان بماند، بلکه فهم ما از پدیدهها را نیز دچار انحراف و خدشه سازد.
این چالش خود را بیش از هر چیز در علوم انسانی نشان داد. علوم طبیعی، به طور ناخودآگاه برخی پیوندهای ترکیبی را در میان خود حفظ کرده بودند؛ مثلاً هرگز امکان نداشته است که دانشمند فیزیکدان خود را از آموختن و تسلط بر برخی حوزههای ریاضی بینیاز بداند و یا در تبیین برخی پدیدهها از رجوع به آراء دانشمندان شیمیدان پرهیز کند. اما در علوم انسانی وضع به گونهای دیگر بود: روانشناسان، تبیینهای جامعهشناسان را به سخره میگرفتند و از سوی دیگر جامعهشناسان نیز خود را بینیاز از رجوع به آرا زبانشناسان میدانستند. فیلسوفان، مورخان را به نام روایتگران قصههای عامهپسند طرد میکردند و عالمان سیاست، ادیبان را به طعنه میراندند. این روند علوم انسانی را به تبیین ناقص و یا حتی نادرست پدیدههای اجتماعی رهنمون شد و این مسئلهای بود که از اواخر دهه ۱۹۵۰، محافل علمی را متوجه خویش ساخت.
«میانرشتگی» چارهای است که برای رهایی از این انحراف اندیشیده شده است. میانرشتگی در معنایی عام، همکاری و همراهی دیدگاههای مختلف رشتهای، در راستای رسیدن به نقاط اشتراکِ فهم از پدیدهها و همچنین فراهم نمودن امکان بهرهمندی از چشماندازهای دیگری غیر از چشمانداز مالوف رشتهای برای «نگریستن» به پدیدهها را شامل میشود. بر این اساس، رشتهها نه مجموعهای از حقیقتهای صُلب و انعطافناپذیر، که نظامهای پویایی هستند که با برقراری ارتباط با شیوه تحقیق و تدریس حوزههای دیگر، حوزه فعالیت آنان نیز به گونهای تغییر میکند که پاسخگوی نیازهای اجتماعی جدید باشند. میانرشتگی هم ما را با ابعادِ تا کنون از نظر دور ماندهء پدیده روبرو میسازد و هم این امکان را برای ما فراهم میآورد که از تقسیمبندیهای سنتی علوم فراتر رویم و فضا را برای تقسیمبندیهای ابتکاری و ترکیبی تازهتر مساعد کنیم. کتاب, حاضر، مجموعهای از مقالات مربوط به میانرشتگی ـاز چشماندازهای مختلفـ را در بر میگیرد که علاوه بر برخورداری از اهمیت و اعتبار علمی، طیفی از نظرات مطرح شده در این حوزه را از جهات نظری, و روششناختی در طول دورهای طولانی (از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷) به خواننده عرضه میکند که میتواند منبع مناسبی برای بررسی سیر پدیداری و گسترش «میانرشتگی» نیز باشد. مقالات منتخب، به گونهای دستچین شدهاند که بتواند پاسخگوی نیاز طیفهای مختلف دانشگاهی باشد.