تذکر: نویسندگان عزیز از نوشتن رمانهایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد. مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی میشود عبارتاست از: 1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (همجنسگرایی، ....) 2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمانها و زیر سوال بردن چارچوبهای جامعه اسلامی 3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست. و... قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید: 1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد. 2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید. 3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید: کلیک کنید 4. با مطالعه رمانهای نویسندگان انجمن به آنها امید نوشتن خواهید داد. کلیک کنید بخوانید, ...ادامه مطلب
دانلود رمان مدار جبر نام رمان: مدار جبر نویسنده: اسما نادری ژانر: تراژدی_عاشقانه تعداد صفحات: ۴۰۰ بخشی از رمان جهت مطالعه و دانلود فلش بک (دوسال قبل): با دلهره تلفن همراهم را قطع کردم، ضربان قلبم شدت گرفته بود، دانیال تماس گرفته بود و گفته بود در حال آمدن به منزلمان به منظور خواستگاری است، برای بار چهارم به خواستگاریام میآمد، پدرم سه دفعهی قبل خواستگاریاش را رد کرده بود؛ اما او دست بردار نبود، راستش خودم هم نسبت به او بیمیل نبودم، دوستش داشتم! اگر جواب خواستگاریاش به عهدهی من بود، جواب مثبت میدادم، خواستگارهای زیادی داشتم؛ اما پدرم قبل از اینکه پا پیش بگذارند از جانب من به آنان جواب منفی میداد، دلیل این کار پدرم برای من و مادرم تا الان مجهول مانده بود، جرئت پرسیدن دلیل این کارش را هم نداشتیم. پلهها را یکی در میان پایین آمدم، مادرم مشغول درست کردن سالاد بود، پدرم هم در حال تماشای تلویزیون. آرام سلام کردم. مادرم با دیدنم لبخندی زد و گفت: – سلام دختر گلم. پدرم سرش را به طرفمان چرخاند و سلام کرد، بعد دوباره سرش را به طرف تلویزیون که در حال پخش اخبار نیمروزی بود، چرخاند. روی صندلی کنار مادرم نشستم و گفتم: – خسته نباشی، کمک نمیخوای مامان جون؟ – نه دخترم، خیلی نمونده الان تموم میشه. تکهای کاهو از ظرف روبهرویم برداشتم و مشغول خوردنش شدم از جایم بلند شدم به سمت سماور رفتم و استکانی چای برای خودم و پدرم ریختم، قندان را در سینی گذاشتم و به طرف پدرم رفتم، سینی را جلویش گرفتم و گفتم: – بفرمایید. استکان را برداشت. – مرسی دختر خوشگلم. با نگرانی لبخندی زدم. – نوش جونتون. سینی را روی میز گذاشتم، قند را در دهانم گذاشتم و لیوان چای را به دست گرفتم که آیفون خانه به, ...ادامه مطلب
نام رمان :خاکستر خاموش نام نویسنده :ملکه ی اسمان نام ناظر :its.mlika خلاصه : درباره ی یه دختر مثه بقیه ، اما یه اتفاق یه اتفاق میتونه زندگیشو تغییر بده میتونه بسوزونتش میتونه خاکسترش کنه اما با خاکستر بودنش هم ادامه میده تا جایی که بشه «خاکستر خاموش», ...ادامه مطلب
روی یک بلندی غیبش زد. ترس برمداشت. میترسیدم کسی دیده باشدش و کارشو یکسره کرده باشه. آخه اسلحه برنداشته بود. چند دقیقه همونجا نشستم تا ببینم چی میشه. ترس برمداشته بود. , ...ادامه مطلب
پلاسما چيست؟ : پلاسما گازی است که اکثر مولکولهای آن یونیزه شده باشد . واژه ی پلاسما به گاز یونیزه شده ای اطلاق می شود که همه یا بخش قابل توجهی از اتمهای آن یک یا چندالکترون شان را از دست داده باشند وبه یونهای مثبت تبدیل شده اند. یا به گاز به شدت یونیزه شده ای که تعداد الکترونهای آزاد آن تقریباً برابر با تعداد یونهای مثبت آن باشد پلاسما گفته میشود. عموماً پل, ...ادامه مطلب
معاون ارتباطات دفتر رییس جمهوری در توییتر خود پیرامون "جلسه شبانه شورای امنیت ملی" پیامی را منتشر کرد. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، «پرویز اسماعیلی» معاون ارتباطات دفتر رییس جمهوری در توییتر خود پیرامون "جلسه شبانه شورای امنیت ملی" نوشت: تقریبا همه رسانههای جهان جلسه دیشب شورای امنیت درباره ایران را همزمان پوشش دادند، جز تلویزیون خودمان! اگر رسانه ملی مردم را به موقع در جریان رویداد های مرتبط با کشور... انتقاد اسماعیلی از رویکرد صدا و سیما, ...ادامه مطلب
میلاد ایه مهربانی حضرت رسول الله ،محمد مصطفی (ص)مبارک باد و میلاد فرزند نام اورش حضرت امام جعفرصادق(ع) مبارک باد, ...ادامه مطلب
نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهانِ باز ،بسته ست درِ تنگِ قفس باز است و افسوس که بال مرغ آوازم شکسته ست نمی دانم چه می خواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد "هوشنگ ابتهاج" *قالب های شعری خاصی رو انتخاب نمیکنم که فقط همون رو کار کنم ؛ بستگی به حال و هوام غزل ،مثنوی ،چهاربیتی ، نو و ... رو میگم *اسم اثار رو پوچ گذاشتم چون فعلا به هر چی ,مجموعه,اشعار,اسماعیلی ...ادامه مطلب
درود. پالیز یه لغت پارسی به معنای باغه. این جا باغ سیاهِ افکارِ منه. شما رو به این باغ دعوت نمیکنم چون سیاهه. اما خواندن اشعار کوتاه خالی از لطف نیست. و سخنی نیست؛ همین.,مجموعه,اشعار,پالیزِ,اسماعیلی ...ادامه مطلب