بسم تعالینام نویسنده: tara.gn نام مجموعه: مجوز انسانیت مقدمه : دلم یک مجوز میخواهد... مجوزی که ثابت کند ، قصد من از نوشتن ساختن انسان هایی از نوع بشر و آدم است...! یک مجوز... شاید مجوز انسانیت., ...ادامه مطلب
نگوییم من مهندسم ،دکترم،معلمم... من از تو برترم! نگوییم من چادریم، من مانتویی او از تو برترم! نگوییم ما وارث کوروش و داریوش بزرگیم، و بعد به اعتقادات همدیگر حمله کنیم! چون من مارک فلان لباس را میپوشم دلیل به باکلاس بودنم نیست! من چون به آهنگ انگ,انسانیت ...ادامه مطلب
دختری دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت. با شوهرش آمده بود. وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت. تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت. وقتی رفتند هرکسی چیزی گفت، یکی گفت زن ذلیل، یکی گفت لوس، یکی چندشش شده بود و دیگری , ...ادامه مطلب