در کتاب, البته, که عصبانی, هستم, سراغ دوبراوکا اوگرشیچ، نویسندهی متولد کرواسی، رفتهایم. ترجمهی جستار روایی توانایی خاصی میطلبد که فراتر از مهارت فهم و انتقال متون انگلیسی است. زبان مترجم این جستارها باید به خلقوخوی گفتمانی نویسنده نزدیک باشد یا نزدیک شود تا بتواند مباحث جدی و حال و هوای نوشتههای او را به لحن شخصی، سرخوشانه و گاه مطایبهآمیز جستار روایی گره بزند و سهم خواننده را در حظ خواندن متن افزایش دهد. خاطره کردکریمی دانش آموختهی رشتهی فیزیک در دانشگاه الزهرای تهران است که در کارنامهی کاریاش ترجمهی نمایشنامههای مختلف و کار با مجلات ادبی به چشم میخورد و به دقت و ظرافت تمام توانسته با رعایت امانت در ترجمه، روح جستارهای اوگرشیچ را به مخاطب منتقل کند.البته, که عصبانی, هستم, از میان جستارهایی انتخاب شده که اوگرشیچ سال ۲۰۱۴ در کتاب, فرهنگ کارائوکه منتشر کرده است. اوگرشیچ را «خیالپرداز حقیقت، فیلسوف تبعید و شیطان، و راوی زندگیهایِ ازهمپاشیده در جنگ یوگوسلاوی سابق» نامیدهاند. (نیویورک تایمز) به گفتهی روزنامهی ایندیپندنت لندن «افکار خام و پرداختنشده و گزافهگوییهای مبالغهآمیز در هیچیک از نوشتههای او به چشم نمیخورد و زیر نگاه تیزبینش کهنهترین مسائلِ اروپایِ خسته و ازپاافتاده مثل مهاجرت و چندفرهنگی جان تازهای میگیرند.» اوگرشیچ نویسندهای است که «مانند ناباکوف به ما نشان میدهد با یادآوری گذشته میتوانیم هویت اخلاقی و دغدغهمندمان را حفظ کنیم.»
جستارهای این مجموعه به بررسی تأثیر رخدادهای سرنوشتساز سیاسی بر زندگی روزمره و حیات فکری مردم اهل قلم و اندیشه میپردازد که گویی از روالی جهانی پیروی میکند و طعم تلخش به ذائقهمان آشناست، گرچه به گفتهی ماهنامهی نیوکرایتریون «تا وقتی کسانی که مثل اوگرشیچ خوب مینویسند، به نوشتن ادامه دهند، امیدی برای آیندهی بهتر وجود دارد.» علاوه بر جذابیت نگاه خاص و خوانشهای هوشمندانهی اوگرشیچ، استفاده از قاب جستارروایی برای بازنمایی تأملات سیاسی و اجتماعی میتواند به نویسندگان کمک کند تا از ظرفیتهای فراوان این ژانر برای برقراری ارتباطی شخصی و مستقیم با مخاطبان بهره ببرند. نشر اطراف با هدف معرفی ژانرهای نگارشی مختلفی که از لحاظ ساختار یا مضمون راهی به روایت دارند، مجموعههای گوناگونی را طراحی و تهیه کرده که مجموعهی جستار روایی یکی از آنهاست.