خلاصه:
دانلود دلنوشته تیک تاک زمان میدود …ما میگذریم…میشود گفت…خندید…خاطره ساخت! اما مگر میگذارد زمان؟فوری با قلم شک سته اش مینویسد : تیک…تاک! گاهی دلت میخواهد، دست خودت را بگیری…ببری به جنگل…با درختان راز بگویی…با گل ها ساز بزنی…با حیوانات قصه بخوانی…اما اگر زمان می ایستاد!
دلنوشته های دیگر ما:
نه هی پشت هم : تیک…تاک!
ز آغاز میخوانم برایت…
ز آواز دل و ساز خدایی…
کاری به تیک و تاک ساعت لعنت شده نداشته باش…
من هی میخوانم از برایت…تو گوش کن…
من لالایی میشوم..تو بخواب…
بگذار…بگذرد!
یک آن دلت هوای پریدن میکند…!
بی بال و‌پر اوج میگیری در آسمان خیال!
پرواز میکنی سمت چشمه…سمت رود…و اصلا هرجایی که دوست داری!
گاه در خیال عاشق میشوی…خادم میشوی..فارغ میشوی!
اما جهان واقعی بیدارت میکند…تیک، تاک!
قسم به خدایی که قلم را آفرید!
که اگر مرا مجال دهند و قدرت…
بی مهابا میشتابم سوی دیوار!
ساعت را در دست میگیرم، عقربه هارا در هم میشکنم…
ثانیه شمار را هزار تکه میکنم!
که یاد بگیرد هی پشت هم روی اعصابم نگوید: تیک…تاک!
زمان میگذرد ، انسانها میگذرند ، غم ها و زخم ها هم میگذرند .
اما یادت باشد گاهی با هر صدای تیک تاک درسی را که به
تو آموختند را فراموش نکن .
فراموش کردن صدای تیک تاک فراموش کردن درس زندگیست .
میشنوی صدای گام هایش را!؟
چقدر راه میرود!
هی قدم هایش میگویند : تیک …تاک!
آخر نمیخواهم تداعی کنند برایم…
تمام بودن ها و نبودن های تورا!
از خواب بیدار میشوم به امید روزی دل انگیز !
تیک…تاک. آه باز هم صدای تیک تاک ساعت مرا به یادت میندازد،
به یاد خاطراتت …..
و باز به یادم می آورد نبودنت را، گذشتنت را و باز هم شکستنت را …..
گاهی می خواهی به احترام تمام نداشته هایت سکوت کنی…
میخواهی از هیچ دردی دم نزنی…
میخواهی غرق شوی در اعجاز وجود خودت…
اما یادت میآورد که هنوز صدایی زندگی ات را در هم میشکند…
پیشنهاد می شود
دلنوشته برای قلبِ شکسته ام | Yegane
این مطلب را به اشتراک بگذارید