عاشقانه،شاعرانه

آغوش من دروازه های تخت جمشید است می خواستم تو پادشاه کشورم باشی آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را افسوس که می خواستی اسکندرم باشی این روزها حتی شبیه سایه

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما