آینه‌ی جادویی

خونی که به بیرون فوران می‌کرد، سرخ و گرم و چسبنده به نظر می‌آمد. با هر پمپِ حیات‌بخشِ قلبی که انگار مدت‌ها پیش مرده بود، جر

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما