رمان زندگیام با غروب طلوع کرد یک عاشقانه پر از معما است که به اتفاقات حول یک قتل و تلاش برای اثبات بیگناهی شخصیت داستان میپردازد حل این پرونده با برملا شدن رازهای زیادی همراه است
خلاصه :
داستان درباره ی خواهر و برادری است که با وقوع یک قتل سرراه هم قرار می گیرند، که در حین این ماجرا راز هایی برملا می شود که زندگی را مبهم تر از قبل می کند! باید دید شهرزاد دخترک مغموم داستان می تواند بی گـ ـناه بودن خودش را از قاتل بودن به اثبات برساند یا زندگی چیزی دیگری برای او می خواهد!؟ در ادامه ی داستان می خوانیم که شهرزاد توانسته خودش را از این مخمصه نجات بدهد!؟یا نه!؟
.
قسمتی از متن رمان زندگیام با غروب طلوع کرد :
دستم رو از جلوی صورتم برداشتم و نگاهی از پشت پرده ی اشکهام به کسی که حالا رو به روم بود، انداختم.
شب بود و …
.
.