من زاده ی زمستانم... زاییده ی انارهای ترک خورده! زاده شده ی سپیداری سپید! آهِ سردم هرشب به وقت دلتنگی نثارِ پنجره می شود من ماه را لُقمه میگیرم برای خورشید چشمهایت! اینجا جوجه ها را آخرِ برف ریزان می شمارند! و عشق را به سادگی لا به لای انبوهی از قصه ها می کارند! من زاده ی سادگی ام شایدم دلتنگی میم: طوبی مهدوی -از متن کتاب-
ادامه...