دلنوشته جیغ گمشده ⭐️

مقدمه: دلنوشته جیغ گمشده _ درست تو همون کوچه وایساد. حسابی لباسش خیس شده بود، هنوزم نفس نفس می‌زد. نگاهی به پشت سرش انداخت و دوباره شروع کرد به دویدن&

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما