خیلی ها می پرسند: چه طور رمان بنویسم؟ سوالی بسیار کلی. کاش جواب این سوال یک جمله یا یک پاراگراف بود و می شد نوشت و در جواب هر یک از دوستان ارسال کرد. آموزش نویسندگی رو در ادامه مطلب دنبال کنید . در این آموزش قصد داریم مشکلات و عوارض آنلاین نویسی رو مورد بررسی قرار بدیم و به برخی سوالات شما عزیزان نیز جواب دادیم.
بیراهه ی رمان نویسی در فضای مجازی
اما به نظرم این سوال کلی از آنجایی می آید که تعداد کثیری از این نویسندگان نوجوان هنوز به طور جدی در عرصه رمان مطالعه نکرده اند.
مطالعه ی این نویسندگان و علاقمندان رمان محدود بوده است به رمان های بازاری عاشقانه, مخصوصا رمان هایی که به صورت الکترونیکی منتشر می شوند و نویسندگان اکثر آنها نوقلمانی هستند که خودشان تجربه ای در زمینه ی رمان نویسی ندارند.
در واقع از روی دست کسانی مشق می کنند و یاد می گیرند که همان ها هم هیچ شناخت درستی از رمان نویسی ندارند.
حتی شناخته شده ترین این رمان نویسان که تجربه ی نوشتن در تاپیک ها و تالارهای فضای مجازی و انجمن های رمان نویسی را پشت سر گذاشته اند و کارهای شان به صورت چاپی هم منتشر شده, ضعف های آشکاری در قلمشان دارند که به واسطه ی هیاهوی مخاطبان نوجوان و جوان دبیرستانی و طرفداری احساسی شان متوجه این نقاط ضعف جدی نشده اند.
این فضای نا به سامان, یعنی کپی کردن یک عده نوقلم بی تجربه از روی دست یک عده بی تجربه ی دیگر عرصه ی رمان نویسی فارسی را مخصوصا در فضای مجازی باچالش جدی و بزرگی مواجه کرده است. به طوری که:
۱٫ علاقمندان نوجوان و جوان رمان نویسی دچار سوءبرداشت از رمان و رمان نویسی شده اند و به خیالشان می شود یک شبه رمان نوشت, منتشر کرد و موفق بود.
۲٫ فکر می کنند رمان همین چیزی هست که در سایتهای رمان و تالارها و تاپیک های تایپ آنلاین رمان به صورت وسیع منتشر می شود. داستان عشق های پرسوز و گداز که ملغمه ای هست از دیالوگهای پیش پا افتاده و توصیفات دم دستی.
اسامی ناشنیده کمتر متداول ایرانی با تصاویری از زیبارویان و بازیگران تورکیه ای, پسران بادی بیلدینگی و دخترانی که همینطور شراره های آتششان شعله می کشد و خاکستر می کند! روابط غیرمتداول و هیجان انگیر مثل همخانه گی های نامتعارف .
۳٫ تولید انبوه رمان الکترونیکی بی کیفیت هم استعدادهای رمان نویسی را هرز می برد, هم ذائقه ی مخاطبان رمان فارسی را نابود می کند و هم اینکه پیشفرضی جدید (در عین حال غلط) از رمان فارسی در ذهن مخاطبان شکل می دهد.
دیگر کمتر کسی حاضر خواهد شد از این پس رمان چاپی فارسی بخواند چون به خیالش رمان های فارسی همگی به همین خامی و پرت و پلایی هستند (شاید معدودی کار خوب هم پیدا شود میانشان-اگر نخواهم کلی گویی کنم).
به زودی نسل جدید و انبوهی از رمان نویسان (همین نویسندگان فضای مجازی) وارد بازار نشر کتاب چاپی خواهند شد و سیل حضور کتاب آن ها, هم به بازار کتاب های ادبی-هنری-سخت خوان-جدی و هم بازار کتاب های عامه پسند لطمه خواهد زد.
بدون شک در این فضا که نقد و معرفی حرفه ای بر روی کتاب های رمان صورت نمی گیرد و مخاطب با بلاتکلیفی و تصادفی به این کتاب ها برخورد خواهد کرد بعد از چندی دیگر اعتمادی به کتاب های این بازار نخواهد کرد.
شاید این فضا در کوتاه مدت به نفع ناشرینی باشد که حامی چاپ کتاب های کیلویی هستند و از چاپ کتاب هایی با قیمت های ۵۰-۶۰ هزار تومانی (۷۰۰-۸۰۰ صفحه ای) به سودهای قابل توجهی می رسند.
اما اگر اعتماد مخاطبان رمان فارسی لطمه بخورد دیگر حتی این کتابهای عامه پسند هم خواننده ای نخواهد داشت.
بازار کتاب های رمان هنری (ادبی-جدی-سخت خوان) فارسی چند سالی هست که در مقابل سطح و قدرت کتاب های ترجمه باخته است. فقط مانده همین رمان های عامه پسند که سطح شان آنقدر نازل شود که مخاطب از اینها هم دل زده شود.
بنابراین به نظرم, خیل کثیری از دوستانی که در این فضا نفس می کشند, چه آنهایی که به تازگی دست به قلم شده اند, چه آنهایی که در حال حاضر در فضای مجازی و تاپیک ها مشغول تایپ و نوشتن و انتشار رمان هستند و چه آنهایی که به تازگی از فضای مجازی با چاپ کتاب وارد دنیای جدی نویسندگی شده اند, باید و باید و باید نگاه و رویکردشان را تغییر دهند.
در بسیاری از جاهای این یادداشت دلم می خواست به مصادیق و نمونه هایی از کار دوستان رمان نویس اشاره بکنم اما برای آنکه سوءتفاهم و کدورتی پیش نیاید تا به الان از دادن مثال خودداری کرده ام.
به نظرم این سبک و سیاق از فعالیت نویسندگی فقط برای دو دسته سود داشته است:
اول: صاحبان وب سایت هایی که نویسندگان بی مزد و منت در آنها فعال هستند و رمان های شان را در تاپیک ها و تالارها به صورت آنلان منتشر می کنند و بعد نوبت به نسخه الکترونیکی و PDf رمان شان می رسد. ب
ه مدد بازدید قابل توجه این سایت ها و تبلیغات و درآمدی که از این راه نصیب مدیران سایت ها می شود آنها مدافع تولید انبوه و سریع رمان هستند.
با کمی اغماض می توان گفت که برای این مدیران سطح کارهای منتشره هیچ اهمیتی ندارد. مسئله آنها بازدید بالا, گرفتن تبلیغات و کسب درآمد هست.(البته تک سایت در یک سال گذشته هیچگونه تبلیغات و کسب درامدی نداشته:) )
حال اینکه نثر شلخته و من درآوردی باشد, موضوع تکراری و کلیشه باشد, پایان بندی آبکی و خلق الساعه باشد, جهان رمان نسبتی با واقعیات جهان بیرون نداشته باشد و هزار نقص و کاستی دیگر, اهمیتی ندارد.
این کاره هم نیستند. آنها معمولا نه رمان نویس هستند و اگر هم باشند نه آنهمه سواد و تجربه دارند, نه چیزی از نقد و بررسی می دانند و نه اصلا توفیری به حالشان می کند که رمان های منتشره چیزی به مخاطبان اضافه بکند یا نکند.
همینکه یک موضوع در ۸۰۰ صفحه یا پست کش بیاید و کاربران سایت را به دنبال خودش بکشاند کفایت می کند. آنها منافع خودشان را دارند و چیزی به اسم ادبیات و رمان دغدغه ی شان نیست.
دوم: ناشرین کتاب های کاغذی
که اگر کتاب های کلفت و بزرگ راهنمای تلفن مشتری داشت به جای رمان می رفتند سراغ همین کتاب ها و هر ساعت هزار کیلو از این کتاب ها چاپ می کردند و می ریختند توی بازار.
اینها شم اقتصادی دارند و اتفاقا از رمان خوب و بد ( دقیقتر پرفروش و کم فروش) هم سر در می آورند و سعی می کنند ریسکشان را به حداقل برسانند
. بنابراین حتی اگر همیشه فاجعه چاپ نکنند احتمالا یکی در میان کتاب های خیلی آبکی هم از زیر دستشان بیرون می آید و وارد ویترین کتاب فروشی ها می شود. اینها به دنبال چیزی هستند که نیاز مخاطبان شان را پاسخ بدهد. مخاطبانشان را به خوبی می شناسند, سن و جنسیت و تحصیلات و خاستگاه اجتماعی و آمال و آرزوهای شان را و به خوبی هم می دانند که جامعه چه چیزی را از آنها دریغ کرده است و تشنه ی خواندن چه چیزی هستند.
برای همین بر روی چیزی سرمایه گذاری می کنند که سود خوبی داشته باشد. اما اگر چیز خوبی هم دستشان نرسید از همان آبکی هایی که گوشه ی اتاق نشر انبار کرده اند یکی بیرون می کشند و می فرستند برای مجوز و چاپخانه و …. و پول. اینها هم اصلا دغدغه ی ادبیات و رمان و هنر ندارند. شاید یک موقعی هم بخواهند با چاپ یک رمان درست درمان اعتباری کسب کنند. البته اگر راه این گونه رمان ها به این گونه نشرها بیافتد.
بنابراین می بینیم که چه عامل هایی دارند به تولید انبوه در عرصه رمان (مخصوصا عاشقانه) کمک می کنند. عواملی که اصلا دغدغه ی هنر و ادبیات و رمان و کار خوب را ندارند. به فکر جیب خودشان هستند. اینکه چه کسانی به عنوان رمان نویس خوب و الگو معرفی می شود هم مسئله ی این نهادها نیست (نهاد نشر مجازی و نهاد نشر کاغذی) .
عامل پایین دستی نویسندگان جوانی هستند که مثل هر نویسنده ی دیگری در آرزوی چاپ آثارشان و داشتن مخاطبین هستند
. همه ی ما (هم من و هم شما و هم آنها) تشنه ی دیده شدن و خوانده شدن هستیم. آنهم به سریعترین شکل ممکن. و چه راهی سریعتر از سایت و وبلاگ و تاپیک و اینستاگرام و تلگرام و …
نتیجه همین می شود که نصف سوالات مربوط است به این که: کتابم را کجا تایپ کنم و بفرستم به سایت؟
در چنین شرایطی همانطور که نوشتم بهتر است ما نگاهمان را تغییر بدهیم. کاش به جای این سوال دوستان می پرسیدند چه کتابی بخوانیم بهتر است؟ کتاب ایکس از رمان نویس ایکگرگ را از کجا می شود پیدا کرد؟ آیا جایی هست بر روی رمان ایکس نقد نوشته باشند؟ در زمینه آموزش رمان نویسی چه بخوانم؟ از کتاب ایکس ترجمه ی اول را بخوانم یا ترجمه ی دوم را؟ اگر بخواهم با رئالیسم در رمان نویسی آشنا شوم منبع معتبر کدام هست؟ از نویسندگان امریکای لاتین کدام را برای شروع پیشنهاد می دهید؟
اما دریغ از این دست سوالات.
شاید به همین خاطر بود که بخش نظرات در یادداشت های قدیمی را فعلا بستم تا به جای پرداختن به سوال جواب های به شدت تکراری و بی نتیجه کمی اساسی تر به قضیه رمان و آموزش رمان نویسی بپردازم.
پی نوشت: احتمالا بعدا با چند خطی به این یادداشت اضافه بکنم. به خصوص به تاثیر مخاطبان و تشویق های آنها که نویسندگان جوان را سردرگم می کند و به بیراهه می کشاند.
فعلا تا آن موقع. خوشحال خواهم شد نظرات شما را بدانم. حتی اگر کلا مخالف تحلیل من باشد. پس اگر خواستید در بخش نظرات اینجا بنویسید. نظرات اینجا فعلا فعال هست.
دوستان عزیز جهت نوشتن صحیحتر کارگاه آموزش نویسندگی تک سایت را دنبال کنید .
کارگاه آموزش نویسندگی تک سایت