پیشنهاد کسی نمیتواند تجارب و گفتههای پیشینیان را نادیده بگیرد، اما این دلیل نمیشود که آنچه گفتهاند و به ما منتقل ساختهاند را بیچون و چرا بپذیریم!عادت
کسی نمیتواند تجارب و گفتههای پیشینیان را نادیده بگیرد، اما این دلیل نمیشود که آنچه گفتهاند و به ما منتقل ساختهاند را بیچون و چرا بپذیریم! عادت کنیم در هر چیزی، کمی درنگ نمائیم و عمیق تأمّل کنیم و به خودمان جرأت دهیم تا بپرسیم «چرا؟!». در آغاز باید این جملات ر به کار نبریم و نگوییم: «یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود» بعد بگوئیم: «یک ... بود»! اگر غیر از خدا هیچکس نبود، پس چرا آن یک هم بود؟! آیا بهتر نیست شروع هر حکایتی را با گفتن مثلاً «روزی روزگاری» آغاز کنیم؟ شما نیز میتوانید بهتر از این جمله انتخاب کنید و پیشنهاد دهید. کسی نمیتواند تجارب و گفتههای پیشینیان را نادیده بگیرد، اما این دلیل نمیشود که آنچه گفتهاند و به ما منتقل ساختهاند را بیچون و چرا بپذیریم! عادت کنیم در هر چیزی، کمی درنگ نمائیم و عمیق تأمّل کنیم و به خودمان جرأت دهیم تا بپرسیم «چرا؟!». در آغاز باید این جملات ر به کار نبریم و نگوییم: «یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود» بعد بگوئیم: «یک ... بود»! اگر غیر از خدا هیچکس نبود، پس چرا آن یک هم بود؟! آیا بهتر نیست شروع هر حکایتی را با گفتن مثلاً «روزی روزگاری» آغاز کنیم؟ شما نیز میتوانید بهتر از این جمله انتخاب کنید و پیشنهاد دهید.