بازگشت به صفحه اول

مورفی با چهره‌ای گرفته کنار پنجره ایستاده بود. تا خرخره در قرض فرورفته بود. برگشت و نگاهی به روزنامه پراکنده روی میز انداخت. احساس می‌کرد به آخر خط

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما