داستان ساخت برج دختر، درست وسط تنگه بسفر ریشه در افسانه ها داره. داستان این برج حکایت عشق شاهزاده به دختر مورد علاقه اش هست. یه روز پیشگویی پیش شاهزاده میره و بهش میگه دختر مورد علاقش یک روز با نیش مار میمیره، شاهزاده از شدت ناراحتی دستور میده برج بلندی وسط دریا بسازن که با خشکی ارتباطی نداشته باشه و هیچ ماری نتونه وارد برج بشه و دختر رو میفرسه تو اون برج زندگی کنه. سالها میگذره و شاهزاده هر روز برای دیدنش به برج میره. یه روز شاهزاده سبد میوه ای همراه خودش به برج میبره غافل از اینکه...