خلاصه: محراب دردانه ى حاج باباجانش،نمازش به موقع است وذكر تسبيحش هميشه پا بر جا اما امان از روزى كه چشم حاج بابا را دور مى بيند آن وقت است كه مى شود پايه يك مهمانى هاى مختلط...مى شود يك دختر باز قهار و گاها مى شود يك نجاست خورِ بى عار...تضاد در محراب بيش از حد نمايان است. از طرفى ديگر مطهره را در پيش داريم دخترى...