نام داستان کوتاه: من زنی را میشناختم
نویسنده: رحمان تقی زاده گرمی
موضوع: عاشقانه
خلاصه: این رمان راجب مردی است که دل نوشته هایش را درچشمان زنی خلاصه کرد که هیچ گاه نمی
توانست آن چشم های جادویی
رافراموش کند…!
مردی که فقیر بود و عاشقانه به یاد عشقش درخانه 05 یا 05 متری اش قدم می زد و لحظه ای از یاد نمی
بردش!
دل نوشته هایش را کنار هم چید و بازهم به چشمهای آن زن رسید!
آری او زنی را می شناخت که دیگران نمی شناختنش!
دانلود کتاب با فرمتPDF