بهار تا بهار

غیژ ترمز تندش عابران را میخکوب کرد. از شیشه پایین آمده سمت راست، نگاهش چراخاند درون شلوغی پیاده رو. از قد بلندش مطمئن بود که می بیندش. ده قدم قبل دید

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما