نویسنده : نگاه بدون دیدگاه بازدید : 1,734 تاریخ : ۱۲ اسفند ۱۳۹۶
دانلود رمان الماس جاودانگی ویژه نگاه دانلود در کشوری دورافتاده، مردمانی معتقد بودند که هفت ستارهای که
در شب چهاردهم ماه آخر به روشنی دیده میشوند، خاصیت جادویی دارند. آنها اعتقاد داشتند زمانی که این
هفت ستاره در یک خط قرار بگیرند و به صورت یک ستارهی بزرگ نورانی دیده شوند، به کودکی که در آن شب
به دنیا میآید، قدرتی خارقالعاده میدهند.هر صدسال یکبار این هفت ستاره به یک خط میشوند که در یکی از آن صدسالهها، سهکودک به طور همزمان در سه نقطهی مختلف شهر به دنیا آمدند. طبق افسانهها، این هفت ستاره
قدرتی به آنسه کودک داد که آنها را از انسانهای عادی فراتر میبرد.
این سه کودک-که یک دختر و دو پسر بودند- با گذشت زمان و بزرگشدن، روزگار آنها را با هم آشنا کرد و هر یک
متوجهی قدرت دیگری شد.همهچیز به ظاهر عادیست تا اینکه نشانههایی از الماسی با قدرت جاودانگی به میان میآید…
نویسندهی تازهکار نیستم و چندسالی هست که مینویسم و یکی از کتابهام هم به چاپ رسید؛ اما چون زیاد
تو فضای مجازی فعالیت نکردم، زیاد شناختهشده نیستم. میتونم به خوانندههای داستانم این اطمینان رو بدم
که حتما خوشتون میاد. البته اگر به این ژانرها علاقه داشته باشین. امیدوارم من رو همراهیم کنین. تشکرهای
شما قوت قلب نویسندهست. همچنین نظراتتون میتونه به قلم نویسنده کمک کنه؛ پس تنهام نذارین.
با تشکر
رمان الماس جاودانگی | Niloofar_hd کاربر انجمن نگاه دانلود
در اتاق را باز کردم و درحالی که چشم راستم را میخاراندم، وارد سالن بزرگ کتابخانه شدم. همهجا تاریک بود
و فقط تعدادی شمع در گوشه و کنار سالن، تاریکی مطلق را از فضا میگرفت. خمیازهکشان راهم را به طرف چپ
کج کردم و از دالان گوشهی سالن عبور کردم. تاریکی به حدی رسیده بود که جلوی پایم را نیز نمیتوانستم ببینم.
حتی گاهی به باز یا بستهبودن چشمانم شک میکردم! ناگهان پایم به چیزی برخورد کرد که درد ناشی از برخورد،
نالهام را به هوا برد. زیر لب بهخاطر نپوشیدن کفش، خود را ناسزا گفتم و دست به دیوار، به راهم ادامه دادم.