خلاصه: این داستان، سرگذشت انسانهایی است که اشتباهات زیادی را در گذشتهی خود به جا گذاشتهاند؛ اشتباهاتی که رد پایشان در زندگی کنونی آنها پررنگ شده است. سرگذشت عشقی پاک، ولی پر از تلاطم؛ عشقی که پس از گذشت سالها، آتشش هنوز هم به شعلهوریِ روزهای نخست خود و شاید سوزندهتر باقی مانده است. داستان من، قصهی عاشقیست.
نکتهی مهم: دوستهای عزیز، این رمان قصد توهین به قومیت خاصی رو نداره که در هر قومی، خوب و بد بسیاره. من بهخاطر این که خودم اصالتاً لُر هستم و تو دزفول بزرگ شدم، قوم لُر و شهر دزفول رو برای زندگی شخصیتهام انتخاب کردم؛ پس توجه داشته باشید هیچ توهینی صورت نگرفته.