خلاصه : دانلود رمان گلوله ای از بغض داستان در مورد یه دختر مهربون و مظلوم اما فقیر و بی پول به اسم شهگل ، این دختر به خاطرنبود خانواده پیش یه زن سلیطه زندگی می کنه ، اما اونقدر مظلوم بوده که نمی تونسته کاری روکه زن میخواد رو انجام بده اما یه روز از روزای خدا……مرد که پسر جوونی بود با تحقیر نگام کرد بغض گلوم رو آزار می داد– گ…گل می خرید؟؟؟پسر پوزخندی زد و محکم پاش رو روی گاز فشار داد آبی که توی گودال بر اثر بارون جمع شده بود محکم پاشیده شد
پیشنهاد می شود
دانلود رمان شروعم کن تو میتونی
روی صورتم و لرز بدی به تنم نشست دستام لرزید و
محکم مانتوی کهنه و پاره ام رو توی دستام گرفتم سردم بود
و روسری ساتن هیچ گرمم نمی کرد اشکی رو گونه ام سر
خورد و بارون شدت گرفت آروم به سمت پیاده رو رفتم
که مرد درشت هیکلی تنه ی محکمی بهم زد و مغرورانه
راهش رو در پیش گرفت دستام دور گلهای رز سفت شد
اما دیگه دیر بود و گل ها شاخهه به شاخه توی جوب کناری
ریختند آشکام تند تند جلوی دیدم رو می گرفت
و آب جوب گل ها رو می برد همونجا زانو زدم
و به تنها گل رز خیره شدم که بین پاهای مردم
لگد مال می شد روسری پاره که الان خیس بود
رو روی آشکام کشیدم و از جام بلند شدم …
شکم گرسنه ام طاقت رو ازم گرفت و اما با بیاری خودم رو به اون خونه ی خرابه توی بالا شهر رسوندم
و با دیدن در باز خونه چشمام گشاد شد و با همون وضع وارد خونه شدم صدای گریه ی زبیده
پیشنهاد می شود
رمان جدال نهایی ( جلد پایانی رمان لیانا) | zahra bagheri کاربر انجمن یک رمان