خلاصه: دختری که هیچ مهر و محبتی نه از پدرش و نه مادری که ندارد دیده,ولی سعی کرد خودش تنهایی زندگی اش را پیش ببرد. زندگی اش لایق ترحم است؛ولی او از ترحم بیزار است. دختر سعی میکند خنده را به جای اشک و شادی را به جای غصه جا بزند؛اما به ندرت موفق می شود. ولی در همین حین....