خلاصه:
دانلود رمان ساز دلم ناکوکه _ بيست و پنج سالم بود كه زندگيم دستخوش يه داستان شد،داستانى كه شروعش با اسم تو و پايانش هم با اسم تو شد. داستان دخترى كه طى يه تصادف با يه پسر آشنا مىشه و همين شروع داستان اوست.
این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.
دانلود رمان باران ماه مرداد ( سرآشپز زندگی من)
قسمتی از رمان :
آهنگ را بلندتر كردم و شروع كردم به رقصيدن و بقيه شاگردام باهام هماهنگ شدن،با صداى بلند داد مىزدم و حركات را عوض مىكردم،صداى نالههاى بچهها بلند شد كه اعلام استراحت كردم و همين حرف من كافى بود تا همهشون پهن زمين بشن و شبيه يه ارتش زخم خورده بشن.
خندهى كوتاهى كردم و سرمو به طرفين تكون دادم و نچ نچ كردم و دوباره آهنگ را پلى كردم و گفتم:
– خب ديگه استراحت کافیه ، دوباره شروع مىكنيم.
به جرعت مىگم مىتونستم صداى نفرين هاشونو بشنوم كه البته خيالى نيست.
يك ساعتى كلاسم طول كشيد و بعد از اون لباسام را عوض كردمو و بعد از يه خداحافظى سرسرى از بچهها از باشگاه زدم بيرون.
نگاهى به خيابون خلوت انداختم و پوفى كشيدم و با خودم گفتم ( خدايا وقتى داشتى شانس بهر مىكردى من خواب بودم؟)
كلافه از خيابون رد شدم و توى پيادهرو به سمت خونه رفتم،هندزفريم را در آوردم و يه آهنگ پلى كردم سرمو انداختم پايين.
كليدامو از توى كيفم در آوردم و توى دستگيرهى در چرخوندم و كفشامو در آوردم و پرتشون كردم يه گوشه.
مانتوم را هم انداختم روى مبل و به سمت يخچال رفتم و از داخل ظرف هندونه يه تيكه برداشتم.
پیشنهاد می شود
رمان عشق مبارز من | مریم سالاری
رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی