دنیا,ی, دنیا دنیا خانم از موندن در خانه خسته شده بود ، عصر از مادرش اجازه گرفت تا برای گردش کوتاهی برای پيوستن به دوستش به بیرون منزل برود ، وقتی برای رفتن به خیابان اصلی کوچه اول را رد کرد همينكه وارد کوچه دوم شد از جلوی در کوچکی در حال رد شدن بود که ناگهان مردی از پشت سر دستش را گذاشت روی دهانش و او را کشید داخل منزل و در را بست ، دنیا برای فرار تقلا كرد اما بی فایده بود و او را کشان کشان توی زیر زمین برد و از بیرون در آهنی را بروی او قفل کرد ، بیچاره دنیا هرچه فریاد کشید صدایش به...