« رفیق, » واژه, ای ناشناخته, و غریبه,. برای, من فقط تنهایی, بوی آشنا,یی, می دهد. بویی, آشنا و دلنشین درست مثل بوی خاکی که باران بر اون باریده.
آشناست چون از بدو ورود به دنیا باهامه و هیچوقت تنهام نذاشته. از حق نگذریم خیلی پام وایساده.