کلوچه هایی با طعم مرگ

داستانک ( کلوچه , ها یی با طعم مرگ )در یک دهکده ای پیرمردی بود مغازه کوچک بقالی داشت ، پیرمرد با اینکه تو مغازه اش وسایل زیاد نداشت ولی بخاطر خوشرویی

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما