نام دلنوشته و :مرگ یک آدمک نام نویسنده:linda.b مقدمه من ادمک وی چو مرده های زنده ام که مانند گل های از سرما کبود خنده هایم ربوده شده است چو سحرخیزان شهر چشم هایم از سحرگاه رو به بیداری ست و خیره به دروازه های شهر گویی در انتظارند در انتظار یک مرگ تدریجی...