استاد شروع کرد به خواندن:«ما در بلندی و ارتفاع، همیشه آمادهٔ سقوطیم.در زندگیِ انسان زمانهایی فرا میرسد که در اوج سختی و مشقت، سعادت نصیبش میشود؛ همهٔ سفرهای زندگیاش حذف و از قلم میافتد، در تنگناها و بدبختیها به تلاطم میافتد. اکنون در یک چنین دریای کاملی شناوریم، و نباید فرصتهای امروزمان را از دست بدهیم و یا در زندگی خطری نکنیم. مطمئنم که همهٔ شما این متن را خواندهاید. کدامیک از شما اینجا میتواند به من بگوید که نظر بروتوس درمورد سرنوشت و آزادی چیست؟»
آن عبارت همیشه به یاد من مانده است و میماند چون بارها با یادآوریاش شگفتزده شدم، درست از همان روزی که من و تو در همان سمینار شکسپیر پروفسور کرامر همدیگر را ملاقات کردیم. حال چه سرنوشت نامش را بگذاریم یا انتخاب و تصمیم که باعث شد درهمهٔ این سالها ما با یکدیگر در تماس باشیم. یا ترکیبی از هر دو، هم سرنوشت و هم انتخاب، باعث آنچه امروز رخ داده باشد.