نویسنده : نگاه ۴ دیدگاه بازدید : 2,772 تاریخ : ۲۹ اسفند ۱۳۹۷
دانلود رمان بوی خاک باران خورده
داستان، درباره دختریه که تنهاست و با ذرهذرهی وجودش تنهایی رو حس میکنه. توی زندگیش کسی
رو نداره و از زندگی پدرش طرد شده. گذشتهی گنگ و مبهمی داره. دنبال اون گذشته میره.
چه اتفاقاتی میافته؟ در ادامه خواهید خوند.
نگاه کن!
ببین چقدر محکم شدهام.
من همانم.
همان که طاقتِ بیخبربودن از «تو» را نداشت و دیوانهاش میکرد.
همان آدمِ دلبستهی وابستهای که وَ اِن یَکاد خواندنهایش بدرقه سفرهای کوتاه و بلندت بود.
من همانم!
فقط محکمبودن را سعی کردهام
تا یادم بروی. تا نبودنت و ندیدنت «عادتِ» لحظههایم شوند.
بیخیالِ اینکه برای محکمشدن چه تاوانهایی که ندادهام.
آنقدر زیاد که بارها در خودم شکستم و خرد شدم.
چه روزهایی که زمین خوردم و دست به زانو برخاستم
تا یادم بروی. تا نبودنت و ندیدنت «عادتِ» لحظههایم شوند.
من همانم جانِ دلم!
همان دخترِ شیدایی که «چشمانت» تنها نقطهضعفِ زندگیام بود.
این آدم حالا وانمود میکند که محکم شده است.
قرص و استوار.
آنقدری که آدمها فکر میکنند هیچچیز و هیچکس از پا دَرَش نمیآورد.
فقط…
قول بده شبها از میان رؤیاهایم، بین خواب و بیداری گذر نکنی.
تا یادم بروی. تا نبودنت و ندیدنت عادت لحظههایم شوند.
پیشنهاد : دانلود رمان نسیم بیگانه می وزد ایفون،pdf،تبلت،جاوا،اندروید
سلام دوستان و همراهان نگاه دانلود ..
امسال هم باتمام خوبی ها وبدی هایش گذشت…
امیدوارم سال پیش رو سرشار از شادی و انرژی برای تک تک شما عزیزان باشد..
سال نو پیشاپیش مبارک
قسمتی از رمان بوی خاک باران خورده :
پیشنهاد : دانلود رمان ماهرو ایفون،pdf،تبلت،جاوا،اندروید
از روی زمین بلند شدم و نگاهی به اتاق تاریک انداختم. سایه شب هنوز هم روی آسمان پدیدار بود.
– هنوز که شبه.
احساس میکردم دارم از گرما میپزم. اتاق بهحدی گرم بود که انگار هیچ راه تنفسی وجود نداشت.
با حرص دستم رو روی پنکه کوبیدم و زیر لب غر زدم:
– لعنت بهت! یه بار نشد درست و حسابی کار کنی.
پرده رو کنار زدم و نگاهی به حیاط انداختم. هیچ صدایی نمیاومد. خواب بهکلی از سرم پریده بود و
شبی پر از کابوس رو گذرونده بودم. ذهنم آشفته و سردرگم بود؛ برای همین سمت حموم رفتم تا
دوش بگیرم و تن خستهم رو مهمون کمی آرامش کنم. هوا کمکم روشن میشد و صدای همهمه
آدمهای کوچه هم بلند میشد. مانتوی چروکیدهم رو از کمد برداشتم و تنم کردم. هیچ فرصتی
برای اتوزدن نبود. احساس میکردم سال هاست که تنها و خستهم.
دانلود رمان بوی خاک باران خورده
(3.8)میانگین امتیاز از(38)رأی(75.79%)