نویسنده : نگاه ۹ دیدگاه بازدید : 1,011 تاریخ : ۲۶ اسفند ۱۳۹۷
دانلود رمان خیزش اژدهای تاریکی ( جلد دوم اژدهای سپید )
فصل دوم زمانی ورق میخورد که تاریکی از پس سیاهچالهای قصر خدایان، سایه مرگ را بر سر
اهالی تراگوس پهن میکند.
آدرین میماند و موجود وحشتناکی که تازه از بند اسارت آزاد شده و آتش کینهاش هرلحظه ممکن
است تراگوس را به جهنم تبدیل کند.
اژدهای تاریکی اینبار با بازوهای اهریمن برمیگردد و سودای حکومت این موجود شب میتواند
استخوانهای آدرین جوان را خرد کند؛ اما… .
تاریکی ظهور میکند و روشنایی در مقابل تاریکی میایستد.
تاریکی که سکوت کرده بود، حال پرخاشگر و ویرانگر شده است.
روشنایی که تازه جایگاه خود را پیدا کرده بود و بر سر بینوایان و مظلومین سپری قوی شده بود،
دشمنی قوی پیدا میکند.
تاریکی و روشنایی.
حال نوبت تاریکی است که برخیزد؛ اژدهای تاریکی برای انتقام میخیزد.
دانلود رمان خیزش اژدهای تاریکی
صدای زمزمهواری اسمم رو نجوا کرد. اخمی کردم و به دوروبرم نگاه گذرایی انداختم. پوزخندی زدم
و وقتی که متوجه توهمزدنم شدم، با خودم گفتم:
– دیگه اون اهریمن خوفناک قدیم نمیشم.
ناگهان صدای قهقههای به گوش رسید.
– اهریمن من ناامید ندیده بودمت.
پس توهم نمیزدم، یکی صدام میزد. دستم رو مشت کردم و بهآرومی گفتم:
– تو کی هستی؟
قهقهههاش به پایان نمیرسید، فکر میکردم خندههای من ترسناکه و فقط من اینطوری هستم.
دیگه داشتم عصبی میشدم.
– تو چه جرئتی داری که جوابم رو نمیدی؟
خنده بهیکباره قطع شد. دوباره اون زمزمه نجوا شد.
– اهریمن، اهریمن، اهریمن، اژدهای تاریکی، کسی که هزاران سال در قفس خدایان زندانیه. واقعاً
مایهی ننگه که اینهمه خواری رو تحمل کنی، درسته؟
دادی کشیدم و دستم رو تکون دادم که باز اون درد وحشتناک به جونم افتاد. دندونهام رو روی هم
ساییدم تا صدای نالهم درنیاد.
– اهریمن تلاش نکن! مگه زئوس هشدار نداده که اون زنجیر درد وحشتناکی داره؟
چشمهام رو بستم و نفس عمیقی کشیدم.
– اگه آزاد بودم زجرکشت میکردم. به قدری عذاب و درد به جونت میانداختم که از بهدنیااومدنت پشیمون بشی. تو نمیدونی با کی طرفی موجود رقتانگیز.
نیشخندِ اون زمزمه به گوشم رسید.
– میخوای آزاد بشی اهریمن؟
از سؤال ناگهانیش جا خوردم. لبخندی زدم و نور امیدی به دلم تابیده شد.
دانلود رمان خیزش اژدهای تاریکی ( جلد دوم اژدهای سپید )
(3.8)میانگین امتیاز از(22)رأی(75.45%)